خانه / ایده‌هایی در مدیریت / 🎯 کار تیمی؛و تجربه‌ای واقعی از یک آرزوی ناتمام

🎯 کار تیمی؛و تجربه‌ای واقعی از یک آرزوی ناتمام

در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته، کار تیمی کلید رشد و توسعه‌یافتگی است؛در سرزمین ما، هنوز فرهنگ کار فردی، غلبه‌ای نانوشته بر ساختارهای جمعی دارد. بعضا” «همدلی» با «هم‌کاری» اشتباه گرفته می‌شود؛ و هنوز «جمع شدن دور یک هدف» به سختی ممکن، و پایدار بودنش از آن هم سخت‌تر است.
تجربه‌ای که در این مقاله بازگو می‌شود، تنها یک خاطره یا روایت شخصی نیست. این تجربه، نماینده‌ صدها تلاش ناکام برای ساختن یک ساختار مشارکتی اقتصادی است؛ داستانی تکرارشونده از امید، تصمیم جمعی، مشارکت نصفه‌نیمه و فرسودگی تدریجی.

🏗️ داستان یک تعاونی، و آرزوی یک اتحاد
در سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۳۸۹، ایده‌ تشکیل یک تعاونی صنفی کشوری برای فعالان یک حوزه تخصصی شکل گرفت؛ ایده‌ای بزرگ برای هم‌افزایی سرمایه، تجربه، و آینده‌سازی صنف.
نیمی از فعالان صنف در سطح کشور پای کار آمدند. تصور کنید: در روزهایی که یک آپارتمان ۱۰۰ متری در تهران حدود ۳۰ میلیون تومان بود، توافق شد هر عضو برای یک سهم، ۲۰ میلیون تومان پرداخت کند، یا به‌صورت یکجا و یا در شش ماه این مبلغ پرداخت شود.
مشارکت کم‌نظیری شکل گرفت،حدود نیمی از شرکت های حاضر در صنف به عضویت درآمدند. جلسات هیئت‌مدیره آغاز، مدیرعامل موقت انتخاب شد تا ساختار راه بیفتد. اما از همان‌جا مشکلات شکل گرفت. پیشنهادهای کارشناسی‌شده برای مدیرعامل رد شد، مدیرعامل موقت در جایگاه خود باقی ماند.
سال‌ها گذشت و هیئت مدیره های مختلف آمدند و رفتند. تصمیمات مختلف بر پایه شرایط اتخاذ میشد. بسیاری از تصمیم ها زیر ساختی نبودند و تصمیمات بر پایه این موضوع که الان چه کنیم تا به سود برسیم بود.
و امروز، با کسب آخرین اخبار، این شرکت تنها یک روزنامه رسمی با بدهی ارزش افزوده بالا باقیمانده است. اعضا برای انحلال تلاش می‌کنند و اگر بخشودگی سازمان مالیاتی نرسد، باید همه از جیب جرائم را بپردازند.

❗️ چرا به اینجا رسیدیم؟
دعوت به کار تیمی از قدیم مطرح بوده است.
چرا برخی ساختارهایی که با مشارکت واقعی و سرمایه‌ انسانی آغاز می‌شوند، در نهایت به سرنوشت‌های فرسایشی ختم می‌شوند؟
دلایل، تلخ اما شفاف‌اند:
۱٫عدم پذیرش واقعی کار تیمی در شرکت: تصمیم نهایی هنوز در فضای ذهنی بسیاری از ما «مال یک نفر است». حتی در جمع، به‌دنبال «تأیید گرفتن» هستیم نه «اجماع ساختن».
۲٫ نظارت ضعیف اعضا: وقتی نظرات کارشناسی نادیده گرفته می‌شوند و کسی مسئولیت پاسخ‌گویی ندارد، ساختار به‌مرور بی‌رمق می‌شود.
۳٫وابستگی شدید به روابط به‌جای قواعد: فرایندهای انتصاب و تصمیم‌گیری بهتر است بر مبنای صلاحیت باشد.
✅ پیام روشن این تجربه:

کار تیمی، صرفاً دور هم بودن نیست؛ بلکه قبول مسئولیت جمعی، ساختارمند بودن تصمیم‌ها و شفافیت در مسیر است.
اگر به ساختن اقتصاد مشارکتی باور داریم، باید یاد بگیریم که:
•  تصمیم گروهی، نیازمند قواعد روشن است.
•مدیران شرکت های خصوصی که کار گروهی و مشترک تعریف کرده اند باید بر پایه صلاحیت و نه مصلحت انتخاب شوند.
• کار گروهی بدون ابزار اصلاح و بازخورد، فقط «ظاهر تیمی» دارد.
💬 دعوت به گفت‌وگو:

📢 آیا شما تجربه‌ای مشابه داشته‌اید؟
چه راهکارهایی برای ساختن یک تعاونی یا ساختار مشارکتی موفق  پیشنهاد می‌کنید؟
آیا تجربه‌ای از حل این چرخه شکست داشته‌اید؟

👇 لطفاً دیدگاه‌تان را در نظرات بنویسید. شاید با هم بتوانیم یک روایت جدید از کار گروهی اقتصادی بنویسیم.

این مطلب را هم بخوانید!

وقتی مالک، مدیرعامل هم هست؛ روایتی از یک پارادوکس خاموش در سازمان‌ها

در بسیاری از شرکت‌ها، به‌ویژه در ساختارهای خصوصی و خانوادگی، نقش‌های مالکیت و مدیریت اجرایی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *